زندگی[ویرایش]
وی در ۱۳ اسفند ۱۲۸۹ خورشیدی (برابر با روز یکشنبه ۴ ربیع الاول ۱۳۲۹ قمری) در خانوادهای اهل علم و دارای روحیات انقلابی در روستای گلیرد طالقان دیده به جهان گشود. پدرش نخستین استاد وی بود. در اسفند سال ۱۳۱۶ با بتول اعلایی فرد ازدواج کرد.[۳]
تحصیلات[ویرایش]
تحصیلات ابتدایی را نزد پدر آغاز کرد و پس از آن در مدارس رضویه و فیضیه قم تا سال ۱۳۱۷ تحصیل را تا درجه اجتهاد ادامه داد. در سال ۱۳۱۷ پس از گذران تحصیلات در مدرسه فیضیه و قم از عبدالکریم حائری یزدی اجازه نامه اجتهاد دریافت و در سال ۱۳۱۸ برای تدریس در مدرسه سپهسالار راهی تهران شد.[۴]
فعالیت سیاسی[ویرایش]
طالقانی یکی از مخالفان فعال حکومت پهلوی بود و در موقعیتها و شرایط مختلف به مخالفت با روندهای جاری در حکومت دودمان پهلوی پرداخت و چندین بار در پی دستگیری روانه زندان شد.[۵] طالقانی از طرفداران دکتر مصدق و از اعضای جبهه ملی بود و در دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد به فعالیت در نهضت مقاومت ملی پرداخت او در سال ۱۳۳۹ جزء هیات موسس جبهه ملی دوم بود و در کنگره ۱۳۴۱ جبهه ملی از سوی شرکت کنندگان در کنگره به عضویت در شورای مرکزی انتخاب شد . طالقانی سخنرانی افتتاحیه کنگره جبهه ملی ایران را انجام داد. او همچنین در سال ۱۳۴۰ به اتفاق مهندس بازرگان و دکتر سحابی نهضت آزادی ایران را بنا نهاد و تا پایان عمر عضو این مجموعه بود .
او در دورههای مختلف و شرایط گوناگون نظیر رویداد کشف حجاب و نهضت ملی شدن نفت ، نهضت مقاومت ملی ، کودتای ۲۸ مرداد، وقایع ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به مخالفت آشکار با رویکردهای جاری حکومت پهلوی پرداخت و همچنین بارها به دلایل مختلف نظیر پناه دادن سید مجتبی نواب صفوی که در آن زمان فراری محسوب میشد یا ارائه آموزشهای مذهبی و مبارزاتی و انتشار اعلامیههای اعتراضی به تبعید و زندان محکوم شد.[۶]
وی پس از پیروزی انقلاب ایران در بهمن ۱۳۵۷ سمت های مختلفی را بر عهده گرفت. نخست، پس از ترور مرتضی مطهری، ریاست شورای انقلاب اسلامی را عهده دار شد و پس از آن، با رای مردم تهران در ۱۲ مرداد ۱۳۵۸ به عنوان نماینده این شهر راهی مجلس خبرگان قانون اساسی شد و در مرداد همان سال از سوی روح الله خمینی به عنوان امام جمعه تهران منصوب شد و تا قبل از مرگ ۵ نماز جمعه را برگزار کرد.[۷]
دیدگاه ها و عقاید[ویرایش]
وی پس از انقلاب از مخالفان اعمال پوشش و حجاب اجباری برای زنان بود و استفاده از آن را اختیاری عنوان میکرد.[۸] وی در مصاحبهای که در کیهان ۲۰ اسفند ۱۳۵۷ منتشر شد نظر خود را چنین شرح داد:
اجباری حتی برای زنهای مسلمان هم نیست. چه اجباری؟ حضرت آیتالله خمینی نصیحتی کردند مانند پدری که به فرزندش نصیحت میکند راهنمایی اش میکند که شما این جور باشید به این سبک باشید.[۹]
در جلد نخست کتاب «خاطرات» حسینعلی منتظری وی از جمله مخالفان گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی شمرده شده است.[۱۰]
روحالله خمینی در نامهای که به مناسبت وفات محمود طالقانی منتشر کرد از او و پدرش چنین یاد میکند:[۱۱]
رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او که در رأس پرهیزگاران بود و بر روان خودش که بازوی توانای اسلام.[۱۲]
مرگ[ویرایش]
طالقانی در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ در گذشت. درباره درگذشت ایشان ابتدا (مامور سازمان اطلاعات و جاسوسی شوروی سابق در ایران طی سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۲) مرگ وی را مشکوک خواند و سالها بعد فرزند وی ، طی مصاحبهای با یکی از رسانههای خارج از کشور، مرگ پدرش را مشکوک اعلام کرد.[۱۳]
ولادیمیر کوزیچکین نقل می کند: «...ملاقات با سفیر شوروی هنگام صبح صورت گرفت. پس از خاتمه ملاقات، طالقانی مانند معمول سرخوش بود. ولی شب هنگام پس از صرف شام ناگهان حالش به هم خورد. نگهبانان شخصیاش به سوی تلفن هجوم بردند تا به دکتر خبر بدهند ولی خط قطع بود. کوشیدند به او آب بخورانند ولی جریان آب هم قطع شده بود. پیرمرد شانسی نداشت. مخالفانش همه چیز را تا آخرین جزئیات حساب کرده بودند.»[۱۴]
سالشمار زندگی[ویرایش]
۱۲۸۹ (۱۳ اسفند): تولد در روستای گلیرد، طالقان
۱۲۹۴: ورود به مکتبخانه روستای گلیرد
۱۲۹۸: هجرت به تهران و سکونت در محلهٔ قنات آباد
۱۳۰۰: تحصیل در مدرسه رضویه و مدرسه فیضیه قم
۱۳۱۰: فوت پدر
۱۳۱۰: هجرت به نجف اشرف و ادامهٔ تحصیل نزد علمای بزرگ نجف
۱۳۱۶: کسب درجهٔ اجتهاد از و عبدالکریم حائری یزدی در قم
۱۳۱۶: اقامت در تهران، آغاز تدریس در مدرسهٔ سپهسالار (شهیدمرتضی مطهری) و ازدواج در همین سال.
۱۳۱۸: آغاز مبارزه علیه حکومت طاغوت، دستگیری و حبس به مدت شش ماه.
۱۳۲۰: تشکیل ، انتشار مجلهٔ دانشآموز، همکاری با گروههای مبارز.
۱۳۲۷: آغاز فعالیت در مسجد هدایت (پایگاه مبارزان) و شدن در آن مسجد.
۱۳۳۰: فعالیت در نهضت ملی شدن نفت و همکاری و حمایت از گروههای مختلف مبارز مثل «جبههٔ ملی» ۱۳۳۴: پیوستن به نهضت مقاومت ملی
۱۳۳۶: پناه دادن به تحت تعقیب قرار گرفتگان گروه «فداییان اسلام» و زندانی شدن در همین رابطه
۱۳۳۸: مسافرت به مصر بهمراهی آیتالله حاج میرزا خلیل کمرهای به نمایندگی از طرف آیتالله بروجردی و رساندن پیام ایشان به شیخ شلتوت که شیخ دانشگاه الازهر و مفتی مصر بود، شرکت در کنگرهٔ اسلامی قاهره.
۱۳۳۹: و عضویت در شورای مرکزی جبهه ملی دوم
۱۳۴۰: سفر به بیتالمقدس به منظور شرکت در برنامهٔ ، آشنا شدن با مشکلات و رنجهای مردم آواره و ستمدیده فلسطین.
۱۳۴۰: تأسیس نهضت آزادی به همراه مهندس بازرگان و دکتر سحابی و … --- انتخاب توسط نمایندگان کنگره جبهه ملی جهت شورای مرکزی جبهه ملی ایران
۱۳۴۱: (۳ بهمن) بازداشت توسط مأموران شاه در منزل
۱۳۴۲: شرکت در قیام مردمی ، انتشار اعلامیهٔ معروف و مهیج و افشا کنندهٔ «!» دستگیری مجدد او. ۱۳۴۲ : محاکمه سران نهضت آزادی ( مهندس بازرگان - - آیت الله طالقانی ) و صدور رای محکومیت ۱۰ ساله به همراه تبعید
۱۳۴۶: (۹ آبان) آزادی از زندان
۱۳۵۰: تبعید به زابل و بافت به مدت یک سال و نیم به علت حمایت از مردم فلسطین.
۱۳۵۴: لو رفتن توسط افراد «»، دستگیری مجدد او.[نیازمند منبع]
۱۳۵۴: (اسفند) فتوای مارکسیست شده در زندان به همراه چند روحانی زندانی دیگر[۱۵]
۱۳۵۷: (۸ آبان) آزادی از زندان قصر
۱۳۵۷؛ سازماندهی و راهاندازی راهپیمایی میلیونی تاسوعا و عاشورا، عضویت در شورای انقلاب
۱۳۵۸: (فروردین) خروج موقت از تهران در پی بازداشت فرزندش مجتبی[۱۶]
۱۳۵۸: (۵ مرداد) منصوب شدن به عنوان اولین امام جمعه تهران از طرف خمینی و خواندن اولین نماز جمعه در دانشگاه تهران.
۱۳۵۸: (۱۶ مرداد) انتخاب شدن به عنوان نمایندهٔ مجلس خبرگان از سوی مردم تهران و مخالفت با اصل ولایت فقیه
۱۳۵۸: (۱۹ شهریور) درگذشت.
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در شنبه 11 آبان 1392 ساعت 22:27